آندره ژید؛زندگی آزاد و سفری نامحدود

آندره ژید؛زندگی آزاد و سفری نامحدود

 

آندره ژید را دوست دارم .نه به خاطر اینکه برنده جایزه نوبل است، بلکه به این خاطر که به من دوست داشتن زندگی را آموخت و راه رهایی را پیش چشمانم قرار داد.او تا ابد یکی از بهترین رفقای من خواهد ماند.

او می گوید:

عشق به یک شخص بزرگوار،بیش از هرچیز دیگر به انسان فروتنی می آموزد.

و من از او فروتنی آموختم.

 

ابتدا با بیوگرافی وی آشنا شویم:

 

آندره ژید [۱۹۵۱- ۱۸۶۹] +

 

 

آندره ژید نویسنده نامدار فرانسوی که مدت نیم قرن حضوری پررنگ در عرصه‌ی ادبیات فرانسه داشت و تأثیر شگفت آور نوشته‌هایش در سال‌های پس از جنگ جهانی بر اکثر مخاطبان و به ویژه بر نسل جوان انکارناپذیر است. ژید در ۲۲ نوامبر ۱۸۶۹ در پاریس چشم به جهان گشود.

ژید فعالیت ادبی خود را در بیست و دو سالگی (۱۸۹۱) آغاز کرد.

دوستی با «استفان مالارمه» باعث روی آوردن وی به مکتب «نمادگرایی» و پدید آوردن آثاری مثل « یادداشت‌های روزانه آندره والتر»، «شعرهای آندره والتر»، «رسالهی نرگس» و «سفر ادرین» شد. اما پس از مدتی از این مکتب رویگرداند و به تجزیه و تأمل در پیچیدگی‌های زندگی درونی انسان پرداخت. سفر ژید به آفریقا باعث تغییرات بسیاری در روحیهی وی شد. آثاری چون «مائده‌های زمینی»، «رذل»، «در تنگ» و «دخمه‌های واتیکان» متأثر از این تغییرات است. شاهکار وی، «مائده‌های زمینی» کتابی است در ستایش شادی، شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات. ژید در سال ۱۹۴۷ برنده‌ی جایزه ادبی نوبل شد و سرانجام در سال ۱۹۵۱ در سن ۸۲ سالگی بدرود حیات گفت.

آثار مهم ژید عبارتند از: سکه سازان قلب، آهنگ روستایی، تزه، از سرشت زنان، ایزابل، پرومته در زنجیر، بازگشت از شوروی، مائده‌های زمینی، رذل، یادداشت‌های روزانه

 

و اما آشنایی من با او

 

در این هیچ تردیدی نیست که آشنایی من با بسیاری از نویسندگان خوب جهان ، همان کلاس های ادبیات دوران مدرسه است.دوم دبیرستان بودم که در کلاس ادبیات، رسیدم به درس یازدهم.بخشی از مائده های زمینی با ترجمه پرویز داریوش و جلال آل احمد.یکی از ویژگی های بد مدرسه که تصادفا در بعضی موارد به کارم آمد، اجبار به حفظ کردن نام کتاب ها و نویسنده ها و مفهوم متن ها بود.از آنجا بود که با خواندن اولین جمله ها از زبان ژید، متوجه تفاوت نگاه و کلمات او شدم:

 

 

 «ناتانائیل» ، آرزو مکن که خدا را در جایی جز همه جا بیابی

 خدا همان است که پیش روی ماست . «ناتانائیل» ای کاش « عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری .

درست است كه اعمال ما  ما  را مي سوزانند ولي تابندگي ما از همين است و اگر روح ما ارزش چيزي داشته دليل بر آن است كه سخت تر از ديگران سوخته است.

برای من « خواندن» این که شن ساحل ها نرم است كافي نيست: مي خواهم پاي برهنه ام اين نرمي را حس كند. معرفتي كه قبل از آن احساسي نباشد ،  برای من بیهوده است.

ماجرای رسیدن به معشوق

 

آن دوران گذشت اما نام ، چهره و کلمات ژید از خاطرم نرفت.

تا اینکه در یک روز تابستانی که در سفر بودم با دیدن این جلد دلم رفت و دیگر نتوانستم نداشته باشمش

در طول آن سفر از خواندنش لذت بردم و گاهی آنقدر عشقم به زندگی را شعله ور می کرد که بی اختیار اشک می ریختم.

این کتاب امید به زندگی را با یادآوری آنچه روی زمین داریم، باز می گرداند و البته به موضوعات مختلفی در باب زندگی می پردازد.

ژید این کتاب را بعد از سفرهایش به افریقا در جوانی نوشته است و سالها بعد مائده های تازه را نیز نوشت.

یکی از آخرین ترجمه ها و بهترین ترجمه های این کتاب را مهستی بحرینی انجام داده است.

نثر کتاب در بعضی صفحات به نسبت سخت اما تماما دلنشین و متفاوت است.

مائده ها

که البته در آخرین چاپش کمی تغییر شکل داده است و شکیل تر شده:

برای تهیه کتاب کافی است روی عکس بالا بزنید و از دیجی کالا تهیه اش کنید.

احتمالا به این زودی سراغ کتاب دیگری از ژید نروم

این کتاب برای یک عمر کافی است و ژید با جمله جمله اش مرا پند می دهد و کیفور می کند

در پایان شما را مهمان بخش دیگری از کتاب می کنم:

تمایزی میان خدا و خوشبختی قائل مشو

و همه خوشبختی خود را در همین دم قرار ده….

در کوتاه ترین لحظه های زنده گی،

توانسته ام هر آنچه را دارم در وجود خود حس کنم.

من همواره تمام دارایی های زنده گی ام را در اختیار داشته ام.

به شامگاه چنان بنگر که گویی روز بایستی در آن بمیرد.

و به بامداد زیبا چنان بنگر که گویی همه چیز از نو زاده می شود.

نگرش تو باید در هر لحظه نو شود.

خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید..!

سر چشمه ی تمام دردسرهای تو،ای ناتائیل،گوناگونی چیزهایی است که داری.

حتی نمی دانی از میان آن ها کدام را بیش تر دوست داری

و این را در نمی یابی که یگانه دارایی آدمی زنده گی است…

مرگ چیزی نیست جز رخصتی برای زنده گی های دیگر.

برای اینکه همه چیز پیوسته نو شود…..

ناتائیل باید همه ی کتابها را در درون خود بسوزانی

 

2 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *