پنج نظریه اینشتینِ نویسنده ها

پنج نظریه اینشتینِ نویسنده ها

 

در این مطلب در باب موضوعات متفاوتی حرف میزنم.

زمان و سرعت گذشتن آن، ارزش نوشتن و زحمت های معلمان ادبیات پر حرف.

 

زمان؛ طبیب مهربان

 

عقربه ها

 

حالا که در گوشه ای نشسته ام و به آنچه در جریان است فکر می کنم، با خود می گویم :

این همه نگرانی برای چه؟

بگذار درد ها خود تسکین پیدا کنند، که هر چه بیشتر به آن زخم دست بزنی ، دیرتر خوب می شود.

دردهایی هست که  تنها با گذشت زمان بهبود می یابند.پس اجازه بده جریان زندگی خودش کار را پیش ببرد.

 

نویسنده؛ مخترع بزرگ

 

کلمات

 

چرا اینها را می نویسم؟

خب نوشتن یکی از بهترین راه هایی است که آدم می تواند با آن زمان را بگذراند.

نوشتن یعنی هر ثانیه ، کلمه ای را خلق کردن.

کدام مخترع توانسته با سرعت یک اختراع در هر ثانیه کار کند؟

به نظر من نویسنده بزرگترین مخترع تاریخ است.و عجبا و عجبا که هیچکدام از این اخراع ها شبیه هم نیستند.

به نقطه هایی که تا اینجای متن برای پایان جمله ها گذاشته ام نگاه کن!

هر کدام یک جای خط قرار گرفته اند.هر کدام پس از فعلی مجزا خوابیده اند.

 

 

رقص عقربه ها

 

زمان

 

گذر زمان چیست ؟

یکی از سریع بودنش گله می کند و می گوید کاش آرام تر می گذشت:

مثل آن دانش آموز وسط آزمون و آن کودک هنگام بازی کردن.

دیگری از کند بودنش ناراحت است و طالب تندتر چرخیدن عقربه هاست:

مثل آن دختری که موبایلش را در آشپزخانه گذاشته و

با آمدن مهمان هایی که دوست ندارد با آنها روبرو شود، در اتاقش نشسته و به درودیوار نگاه می کند.

 

 

چرا وسط پیدا کردن، گم می شویم؟

 

گم شدن

 

آدم گاهی نمی داند دنبال چه چیزی است ولی می گردد .(اشاره به یک ساعت قبلِ خودم)

البته بعضی وقت ها هم می داند دنبال چه است ولی وسط گشتن هایش با دیدن چیزهایی جذاب تر،

یادش می رود دنبال چه بوده و می رود پی یافتن دیگر چیزها.

نمونه اش را حتما زیاد تجربه کرده اید.

گوشی ات را برمیداری تا پاسخ سوال هشتم کتاب را پیدا کنی اما وقتی به خودت می آیی ،

داری توی اینستاگرام فیلم سوتی فلان بازیگر را وسط فلان برنامه می بینی.

 

 

پرحرفی در خدمت سکوت

 

معلم

و اما سکوت.

در ادبیات همیشه سکوت یک فضیلت معرفی شده است.

طوری که یکی از هشت باب گلستان سعدی به طور ویژه به فواید خاموشی اختصاص داده شده است (با اجازه اداره برق).

البته اگر معلم های ادبیات پرحرفی نداشتیم هیچوقت عاشق ادبیات نمی شدیم .

تصور کن معلم ادبیاتی را که  سر کلاس بیاید و بعد از خواندن هر جمله و بیت از پنجره به بیرون نگاه کند

و بعد از مکثی طولانی بگوید:

بعدی

پس همه شاعران ونویسندگانی که در ستایش خاموشی گفته اند،

شهرت و محبوبیتشان را مدیون معلم هایی پرحرف هستند که از سکوت بیزارند.

 

 

 

خب در این لحظه که ساعت رند است (2:22) پایان این متن را اعلام می کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *