روزنوشت – چهار فروردین صفر صفر

روزنوشت – چهار فروردین صفر صفر

به ساعت گوشه پایین صفحه نگاه می کنم.

شش  و شش دقیقه بعد از ظهر را نشان می دهد.

یک ویولن نوازی آرام بخش هم در پس زمینه در حال اجراست.

فردا پنجشنبه پنجم فروردین است.اولین جلسه کلاس نظم شخصی که به دستاوردهایش امید فراوان بسته ام را با شاهین کلانتری خواهم داشت.این دستاورد ها را هم کسی جز من قرار نیست رقم بزند.

تعطیلات رسمی هم به پایان می رسد و به احتمال زیاد نتیجه آزمون علوم پایه به استحضارم خواهد رسید و برنامه پیش رویم روشن تر خواهد شد.

دیشب تقریبا تا صبح بیدار بودم.در پست قبلی ده کار نوروزی را گفته بودم.تا صبح مشغول یکی از این کارها یعنی گفتگو بودم.

عه.موسیقی تمام شده بگذار عوضش کنم.این یکی ترکیبی با پیانواست و شاد تر است.ویولن آنرا دختری می نوازد که چهره اش به مردم شرق آسیا نزدیک است.

داشتم می گفتم ، تقریبا تا صبح بیدار بودم و خب طبیعی بود تا نزدیکی ظهر در خواب شیرین باشم.

بعدش توی حیاط نشستم وبخش میانی کتاب سعادت زناشویی تولستوی را خواندم.احتمالا فردا تمام شود.

روز اول محتوای کتاب سراسر عشق و هیجان های پیش و حین آن بود.

بخش میانی که امروز خواندم به ملال و خستگی کشیده شد و عشق دو شخصیت اصلی داستان دچار مشکل شد.

امید دارم در قسمت آخر که فردا میخوانم به عشق پایدار برسند و کدورت ها نابود شود و به معنای واقعی کلمه سعادت زناشویی محقق شود.

باز هم موسیقی تمام شد.

به موسیقی گرم تری نیاز دارم.به گرمی زندگی.

آها.این شد موسیقی .

آهنگ نوستالژی از یانی .

امروز دومین روزی است که آبریزش و عطسه دمار از روزگارم گرفته است.

امیدوارم بیش از این نوروزم را مختل نکند و فردا برود خانه اش.

بعد از نوشتن این پست می روم تا در طبیعت قدری خلوت کنم.

خدا را شکر امروز که روز هشتم برنامه ورزش است، تنها تکلیفم استراحت است.

برویم ببینیم در طول وعرض و عمق زندگی چه خبر است.

2 Comments

  1. من به شخصه امروز در کلاس نظم شخصی چرت زدم و دست‌آخر سرم را بر روی بالشت گذاشته و به خواب رفتم. گویا اوضاع خواب و بیداری من حسابی جای کار دارد. البته که از این بابت حسابی کفری‌ام و عصبانی. اصلا عذاب وجدان دارم. خداروشکر باز شما مشکلی نداری.

    1. در هیچ حالتی از خودت عصبانی نباش محدثه
      تلاشتو کن بهترش کنی اما همچنان با جسم و روحت مهربون باش
      برای منم این حالت خواب آلودگی پیش میاد وقتایی که کم میخوابم، یا وقتی تازه بیدار شدم. به نظرم دو تا راه حل اولیه که به ذهن میرسن کافی بودن خواب (شب زنده داری ممنوع) و سر صبح ورزش کردنه(مثلا همون ده دقیقه پیاده روی که البته برای تو کمه)
      امیدوارم درونت و بیرونت هماهنگ بشن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *