اثر انگشت ما بر صفحه زندگی

اثر انگشت ما بر صفحه زندگی

دیدم نوشتن خشک و خالی که نمیشود.آهنگ ها را رندوم باز کردم.

آنچه پخش شد مرا به فکر کردن به زندگی ام واداشت. لینکش همینجاست : نامه ای به تو

آنجا که محمدرضا هی تکرار میکند «میترسم…» واقعا میترسم

میگردم تا ببینم کجای زندگی ام نغمه خرمی ساخته ام تا یادگاری از من در این زندگی باشد

به عادت هایی که در این بیست سال ساخته ام نگاه میکنم. آیا آن چیزی هست که دوست دارم؟

همچنین آنچه دیشب از زبان کسی که از آن دنیا برگشته شنیدم، ترسانم کرد. (محمد زمانی قلعه)

به راستی از من چه میماند؟ نه برای دیگران، بلکه برای خودم.

چه چیزهایی را برداشته ام و چه چیزهایی را رها کرده ام؟

خب شکی نیست که همه مان روزی خوب بوده ایم و روزی بد. تاریخ پژوه دوست داشتنی امروز توی تلوزیون میگفت همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم. هم آدم های عادی و هم رده بالاها و مردان تاریخ. اما اگر به اندازه کافی با خود صادق باشیم میفهمیم که آیا میانگین وضعیتمان شایسته ما هست یا نه.

مثلا فردا صبح قرار است کله سحر بیدار شوم و به دوستی کمک کنم. این از آنهاست که مرا ارزشمند میکند و برایم معنایی می آفریند.

همچنین اعتراف میکنم که امروز کلی وقتم را با دیدن فوتبال بد تلف کردم و در ادامه هم به امید دیدن فوتبال خوب تا پاسی از شب بیدار خواهم ماند. شاید این نوع وقت تلف کردن شایسته من نباشد اما لذت یکی از اهداف خلقت است و این روزها حتی لذت های آنی هم  کمیاب شده اند. و من به این سادگی هنری را که از آن لذت میبرم رها نمیکنم. آری فوتبال هنر است.(هنر هشتم)

نخواستم همان اول متن بنویسم که مدتهاست اینجا چیزی منتشر نکرده ام. در فوتبال گاهش شرایطی پیش می آید که چند بازی مهم پشت سرهم قرار میگیرند. اینطور مواقع بعد از برد مربی میگوید فرصتی برای شادی نداریم و باید برای بازی بعد آماده شویم. حالا من هم نمیخواهم فرصت را از دست بدهم و از اینکه بعد از شش ماه دوباره سایتم را به روز کرده ام شادی کنم. پس آماده بیشتر نوشتن میشوم.

به سوالاتی که میان متن از خودم پرسیدم فکر کنید. شما چه اثری بر صفحه روزگار میگذارید؟

 

 

6 Comments

  1. به‌به! بالاخره چراغ اینجا روشن شد:))
    یکی از دلایلی که می‌نویسم همینه. دوست دارم یه ردی ازم بمونه. و خب بله متاسفانه گاهی آدم برمی‌گرده و نگاه می‌کنه به پشت سرش و می‌بینه که چیز چندان جالبی جا نگذاشته. ولی به جای افسوس خوردن، همون می‌تونه بشه یه انگیزه تا به قول شما از همین فرصتی که دست داده و از این آگاهی‌ای که حالا بهش رسیدیم نهایت بهره رو ببریم و یه حرکت مفیدی بکنیم که وقتی دوصبح دیگه باز یه نگاه انداخیتم پشت سرمون یه چیزی برای امیدواری باشه.

  2. تا می‌تونی فوتبال خوب ببین و تا می‌تونی فوتبال بد نبین. برای این بهت توصیه می‌کنم فقط لیگ انگلیسی، ایتالیا، فرانسه و اسپانیا رو دنبال کنی. اون هم نه همه بازی‌ها. چرا آلمان رو نگفتم چون یک اینکه کل لیگ دو تا تیم خوب داره. و یکی اینکه خود من هم دوست ندارمش.
    چرا فوتبال خوب دیدن لازمه؟ چون تعادل زیادی در ترشح هورمان‌های ما ایجاد می‌کنه. چرا نباید فوتبال بد ببینیم؟ چون تیم‌های ضعیف دستشون بیاد که رئیس کیه!
    مطالبت رو دنبال می‌کنم. همیشه عالی. همینجوری ادامه بده

    1. باعث شادیمه حضورتون اقا اسماعیل. منم شما و سبکتون رو دوست دارم. ممنون بابت توصیه های فوتبالی. دنیای زیبایی داره فوتبال. فعلن محرومم از این نعمت چون به بخش های سخت پزشکی رسیدم و زمانی باقی نمیمونه. اما این عشق به فوتبال خوب دیدن همیشه پایداره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *