خوشبختی از این بالاتر؟

خوشبختی از این بالاتر؟

اولین جمله های دیباچه گلستان سعدی را احتمالاً همه تان به خاطر دارید:

 

– هر نفسی (نفس) که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب

 

دو ویژگی و دو دستاورد نفس کشیدن را بیان کرده.

اول درباره فروبردن نفس می گوید . یعنی همان دم. می گوید “ممد حیات ” است. ممد هم خانواده امداد است. کمیته امداد شنیده ای؟ امداد یعنی کمک،یاری. یا علی مدد هم همین است. حالا ممد حیات یعنی چه؟ یعنی چیزی که به زندگی ما کمک میکند. باعث ادامه زندگی ما میشود.

 

نفس اگر قطع شود همه چیز تمام است. اگر کل دنیا هم دست به دست هم دهند ولی نفس نباشد، هیچ فایده ای ندارد. نفس نباشد هیچ نیست. چرا که ما به هوا زنده ایم. پس اینکه ما با قدرت به زندگی ادامه می دهیم از صدقه سر همین دم هایی است که فرو می بریم و نوش جانمان .

 

دوم درباره برآمدن آن می گوید. “چون بر می آید”. از دم گفت و حالا از بازدم می گوید.شگفت است. سعدی انقدر دقیق دم و بازدم را از هم تفکیک کرده که انگار دارد فیزیولوژی دستگاه تنفس تدریس می کند. “مفرح ذات است”. مفرح هم که یک تشدید روی حرف ر دارد. سالها با برادرش یعنی “تفریح” سروکار داشته اید. منظورم زنگ تفریح است. فرح یعنی شادی. تفریح یعنی شادی کردن. مفرح هم اسم فاعل است‌.کسی یا چیزی که شادی می بخشد.

 

می خواهد بگوید نفس که بیرون می آید جگر آدم حال می آید. اگر دقیق شوی شادی وصف ناپذیری حس می شود. عین آزاد شدن از زندان. نفسی که محبوس بوده در میان ریه ها با خارح شدنش جانی دوباره میگیری. حسی شبیه به وقت هایی که لقمه ای در گلویت گیرکرده و آب مینوشی. آخ که چقدر لذت بخش است لحظه آزادی.

 

سعدی مختصر و مفید یک نفس را تجزیه میکند. می گوید فکر نکن چیز کوچکی است. همین نفس از دم و بازدمی تشکیل شده که هم به ادامه زندگی تو کمک می کنند و هم تک تک سول هایت از آن سرحال می شوند. پس نتیجه این است که در یک نفس دو نعمت وجود دارد که برای هر کدام از آنها باید از خدواند تشکر کنی.

 

این همه آسمان و ریسمان بافتم که چه بگویم؟

 

 

میخواهم بگویم عزیز من

بزرگترین دارایی ما نفس کشیدن و زنده بودنمان است.

خوشبختی از این بالاتر؟

گاهی باید به این چیزهای بزرگی که برایمان بدیهی هستند بیشتر فکر کنیم.

ارزشمندی زندگی را دریابیم،

که این نفس کشیدن هم ابدی نیست.

تا داریمش قدر بدانیم و صفا کنیم و صفا دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *